مناجات با خدا
خداوندا ،مهربانم در دنیایی از تیرگی ها گرفتارم ،نمی دانم به کدامین سوی بگریزم اما در این تنهایی وقتی بر بی کسی خود می نگرم قدرت لایزالی را می بینم که در هر لحظه از نیازم و در هر کجا که باشم به فریادم...
View ArticleArticle 8
سفری در پیش است دل من غمگین است غم ربوده است زمن پای رفتن را باز کوله بارم پر اندوه و غم است به کجا می روم آخر ؟ من نمی دانم که چرا پای رفتن سست است دل من می لرزد شاید از بی تو بودن باشد کاش می...
View ArticleArticle 7
با کدام بال می توان از زوال روزها و سوزها گریخت ؟ با کدام اشک می توان پرده بر نگاه خیره ی زمان کشید با کدام دست می توان عشق را به بند...
View ArticleArticle 6
گلی را که دیروز به دیدار من هدیه آوردی ای دوست دور از رخ نازنین تو امروز پژمرد همه لطف و زیباییش را که حسرت به روی تو می خورد و هوش از سر...
View ArticleArticle 5
خدایا نمی دانم باز چرا دلم سرگشته و حیران است ،امشب باز هم مثل همیشه دلم گرفته ،کاش می شد یه جایی این همه بغض را خالی کرد ،کاش می شد فریاد زد ،نمی دونم این همه فریاد بی صدا کجای دل کوچیک من جا داره...
View ArticleArticle 4
پروردگارم ،مهربان من از دوزخ این بهشت، رهایی ام بخش!در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است و هر زمزمه ای بانگ عزایی و هر چشم اندازی سکوت گنگ و بی حاصلی ...در هراس دم می زنم در بی قراری زندگی می کنم و...
View ArticleArticle 3
در اتاقی که تنها یار تنهاییش تنهایی من است دل من به اندازه ی قلب کوچک پرنده ایست که چهچه زنان بهانه ی تو را می گیرد
View ArticleArticle 2
من تمنا کردم که تو با من باشی تو به من گفتی، هرگز هرگز پاسخی سخت و درشتو مرا، غصه این هرگز کشت.
View ArticleArticle 0
رفتم بی آن که کسی از رفتن من غمگین شود واکنون آمده ام بی آن که کسی منتظر باز گشت من باشد ،روزگار غریبی است برادر دلم خیلی تنگه ،دلم واسه خودم خیلی تنگه ،نمی دانم پناه آرم کدامین سوی ،خیلی روزگار غربی...
View Article
More Pages to Explore .....